قوله تعالى: «یوْم نسیر الْجبال» آن روز که مملکت دنیا بردارند و سرا پرده عقبى بزنند و از هول رستاخیز کوه‏ها فرا رفتن آید، زمین فرا جنبش آید، آسمانها در گردش آید، عرش عظیم بصحراى قیامت بیرون آرند و بساط قهر بگسترانند و ایوان کبریا بر کشند و ترازوى عدل در آویزند و زمین را فرمان دهند که اى زمین ودیعتها بیرون ده، زمین بر خود بلرزد، ودیعت باز سپارد، یکى را بینى که از زمین بر آید چنانک خاکستر از میان آتش، دیگرى را بینى از لحد برآید چنانک در از میان صدف، همى‏روند تا بمحشر و عرض دهند ایشان را بر خداوند اکبر چنانک گفت جل جلاله: «عرضوا على‏ ربک صفا»


، اى پیران ناپاک شرم دارید از آن که شما را بر الله تعالى عرض کنند و سرپوش زراقى از روى کار شما بردارند که: «فکشفْنا عنْک غطاءک». اى جوانان با جهل پر غفلت بترسید از آن ساعت که دوزخ آشفته و زندان عدل بعرصات حاضر کنند که: «تکاد تمیز من الْغیْظ» اى عالمان بى امانت، اى قرایان بى دیانت بپرهیزید از آن روز که: «تبْلى السرائر و تکشف الضمائر»، اى خداوندان تخت و جاه و کلاه بیندیشید از آن ترازوى عدل و دیوان مظالم قیامت که: «و وضع الْکتاب». اى عوانان ناپاک یاد کنید آن ساعت که نامه کردار در دست شما نهند و کرده‏هاى شما نیک و بد، خرد و بزرگ، بشما نمایند که: «لا یغادر صغیرة و لا کبیرة إلا أحْصاها». خواجگى همه خواجگان طوقى سازند و در گردن ایشان افکنند، امیرى همه امیران قیدى گردانند و بر پایهاى ایشان نهند و از نهاد هر یکى دوزخى بر آرند و هر یکى را بخود عقوبت کنند، آتش نومیدى در خرمنهاى خلایق زنند و همه از یکدیگر تبرا جویند، عاصیان خیمه اندوه و ندامت زنند، آفتاب و ماه و سیارات را بدود هیبت سیاه روى گردانند و بر قدر مایه هر کسى با وى معاملت کنند و داد مظلوم از ظالم بستانند، نه مزد مظلوم از آنچ سزاى اوست بکاهند، نه عقوبت ظالم بر سزاى وى بیفزایند، اینست که رب العالمین گفت: «و لا یظْلم ربک أحدا».


«ما أشْهدْتهمْ خلْق السماوات و الْأرْض و لا خلْق أنْفسهمْ» خداوند حکیم پادشاه نامدار عظیم، در این آیت از استغناء جلال خود خبر میدهد و فردا نیت و وحدانیت خود بکمال عز خود بخلق مى‏نماید که نیستها را هست کننده منم، وز نبود بود آورنده منم، و از آغاز نو سازنده منم، پدید آرنده مایه از هر کار منم، کننده هر هست چنان که سزاوار منم، چون آسمان و زمین و خلق آفریدم، تنها خود بودم بى قلت، دانا بودم بى علت، توانا بودم بى حیلت، نه مرا انباز بود و نه کس با من یار بود، بى نیاز از خلق در کردگارى، یکتا بحق در آفریدگارى، اى مرد طالب اگر نشانى میطلبى از ما، این هفت قبه اخضر بر یکدیگر بى عمادى برداشته نشان قدرت ما است و این هفت کله اغبر بر سر آب بداشته بیان حکمت ما است، اکنون اندرین نشان قدرت و بیان حکمت نظاره میکن و شناخت جلال عزت و دریافت کنه عظمت ما بر ما حوالت میکن که آن نه بر حد فهم عاقلانست و نه جاى مشورت دانایان است و نه درگاه تأویل عالمان است: اذا تقاصرت علوم الخلق عن العلم بانفسهم فکیف تحیط علومهم بحقائق الصمدیة و استحقاقه لنعوت الربوبیة، یقول الله تعالى: «ما أشْهدْتهمْ خلْق السماوات و الْأرْض و لا خلْق أنْفسهمْ» فلم یملک الله الخلیفة علم نفسها فى نفسها فکیف تدرک شیئا من صفات مالکها.